خدمات فرهنگی و کامپیوتری قائم رایانه | ||
بهار موسم گل و بلبل و فصل محبوب بسیاری از شاعران است
شاعر هم که نباشی، هوای لطیف بهار و شاخههای پرشکوفه، فکر نوشتن را به سرت میاندازد و برای دل خودت هم که شده، دفترت را غرق خطخطی میکنی. بهار، محدود به مرزها نیز نمیشود. درست است که ما ایرانیها به شکل مشخص و با مراسم خاص، آمدن این فصل زیبا را جشن میگیریم، اما شاعران نقاط دیگر دنیا نیز شعرهای بسیاری در ابراز علاقه به فصل شکفتن سرودهاند. در این صفحه سعی کردهایم گزیدهای از این شعرهای فارسی و ترجمه شده را که برای اولین بار منتشر میشوند، کنار هم جمع کنیم.
[ یکشنبه 89/12/29 ] [ 12:39 صبح ] [ امیر محتشم ]
[ نظرات () ]
به گزارش جهان،حضرت امام خمینی(ره) درباره آئین باستانی عید نوروز شعری سروده است. شعر امام از نظر شیوه سبک عراقی است در این سبک شعر از سطح به عمق راه یافته و زیبایی های جان را توصیف می کند. از اینروست که بیشترین سروده های عرفانی فارسی در این قالب سروده شده است. شعر امام از نظر شیوه سبک عراقی است در این سبک شعر از سطح به عمق راه یافته و زیبایی های جان را توصیف می کند. از اینروست که بیشترین سروده های عرفانی فارسی در این قالب سروده شده است. باد نوروز وزیدست به کوه و صحرا [ یکشنبه 89/12/29 ] [ 12:34 صبح ] [ امیر محتشم ]
[ نظرات () ]
عشق دانی که سرآغازش چیست ؟ [ چهارشنبه 89/1/25 ] [ 10:22 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ]
[ نظرات () ]
می شود با تو کنار یک درخت با کتاب سادگی اندوه ساخت یا کنار رودهای سبزو تر جان گرفت و زندگی را روح ساخت ------------------------------------------------------------------------------------- بگذار بدانند خوشم می آید از بوسه و لبخند خوشم می آید تصمیم گرفته ام لبت را بخورم من بچه ام، از قند خوشم می آید ------------------------------------------------------------------------------------- یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت خانه ات آباد کاین ویرانه بــــوی گل گرفت از پریشان گویی ام دیدی پریشان خاطـــرم زلف خود را شانه کردی شانه بوی گل گرفت ------------------------------------------------------------------------------------- می خواهم و می خواستمت تا نفسم بود می سوختم از حسرت و عشق تو بسم بود ------------------------------------------------------------------------------------- لب نهادم بر لبش آتش به جان من کشید کس نداند آتشش را با چه زر باید خرید؟ ------------------------------------------------------------------------------------- در عشق تو از بس که خروش آوردیم دریای سپهر را به جوش آوردیم چون با تو خروش و جوش ما درنگرفت رفتیم و زبانهای خموش آوردیم ------------------------------------------------------------------------------------- اندر دل من بدین عیانی که تویی وز دیده من بدین نهانی که تویی اوصاف ترا وصف نداند کردن تو خود به صفات خود چنانی که تویی ------------------------------------------------------------------------------------- [ سه شنبه 89/1/3 ] [ 1:10 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ]
[ نظرات () ]
« هرچی آرزوی خوبه مال تو هر چی که خاطره داری مال من » سرویس طلا و سکه مال تو فقط این نصفه هزاری مال من پارتی و جشن تولد مال تو کارای سخت اداری مال من ادامه مطلب... [ دوشنبه 88/10/28 ] [ 12:33 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ]
[ نظرات () ]
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی [ یکشنبه 88/10/13 ] [ 5:15 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ]
[ نظرات () ]
اگر به خانه ی من آمدی [ یکشنبه 88/10/13 ] [ 5:13 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ]
[ نظرات () ]
[ سه شنبه 88/9/24 ] [ 10:58 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ]
[ نظرات () ]
محراب عشق جز خم ابروی دلبر هیچ محرابی ندارم جز غم هجران رویش من تب وتابی ندارم گفتم اندر خواب بینم چهره ی چون آفتابش حسرت این خواب دردل ماند،چون خوابی ندارم سر نهم بر خاک کویش،جان دهم در یاد رویش سر چه باشد،جان چه باشد،چیز نایابی ندارم باکه گویم دردل را از که جویم راز جان را جز تو ای جان،رازجویی،درددل یابی ندارم تشنه عشق تو هستم،باده جان بخش خواهم هر چه بینم،جز سرابی نیست،من آبی ندارم من پریشان حالم از عشق تو و حالی ندارم من پریشان گویم از دست تو آدابی ندارم دیوان امام.صفحه1?9 [ دوشنبه 88/9/16 ] [ 12:6 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ]
[ نظرات () ]
جلوهگر شد بار دیگر طور سینا در غدیر ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر رودها با یکدگر پیوست کمکم سیل شد موج مىزد سیل مردم مثل دریا در غدیر هدیه جبریل بود«الیوم اکملت لکم» وحى آمد در مبارک باد مولى در غدیر [ شنبه 88/9/14 ] [ 9:24 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |