در طی یک روز ممکن است بارها نام هایی چون اینتل، هیولت پاکاردف آی بی ام، سان، اوراکل و خیل از نام های دیگر فعال در حوزه IT را بشنویم یا به زبان بیاوریم. اما آیا تا به امروز لحظه ای در مورد این که چگونه این نام ها بر سر زبان ما و دیگران افتاده فکر کرده ایم؟ آیا تا به حال از خودمان پرسیده ایم، چرا در دورانی که همه از شکست و به بن بست رسیدن و افول صحبت می کنند، شرکت هایی همچون ماتسوشیتا و سونی از سوددهی های نه و ده رقمی حرف می زنند؟ آیا پرسیده ایم، چگونه سونی از ژاپن تحقیر شده بعد از جنگ دوم جهانی، به چنین هیولایی تبدیل می شود؟ آیا هرگز به این فکر کرده ایم، چرا آی بی ام بازارهای بسیار پر رونق تولید نوت بوک و کامپیوترهای رومیزی و حتی سرور را به راحتی رها کرده و به دنبال بازارهایی جدید می رود؟ و آیا هرگز اندیشیده ایم، چرا به فکر تکرار این داستان های موفقیت که هزاران مورد از آن در دسترس است، نیستیم؟ هدف از این سری مطالب آشنایی بیشتر با شرکت هایی است که هرکدام این روزها به عنوان پرچمدار فناوری، در عرصه ای فعال هستند. وجه مشترک این شرکت ها تلاش بی وقفه و جسارت مدیران آن ها است. بنابراین با هم داستان موفقیت بزرگان را می خوانیم و سعی می کنیم این بار متفاوت از گذشته به لوگوی این شرکت ها نگاه کنیم، با احترام و با تأمل در این نکته که چگونه به امروز رسیدند. روند انتخاب این شرکت ها نیز کمی به انتخاب و سلیقه خودم و کمی نیز با مشورت دوستان است. شخصاً دوست داشتم HP را به عنوان اولین شرکت مطرح می کردم. از خواندن داستان HP لذت می برم. با هم می خوانیم، شاید در پایان شما هم مانند من چنین حسی داشتید...
داستان ما از سال 1934 میلادی آغاز می شود. زمانی که بیل و دیو از دانشگاه فارغ التحصیل می شوند. این دو که از فارغ التحصیلان استنفورد هستند، در یک برنامه دو هفته ای که شامل زندگی در چادر، ماهیگیری، پیاده روی و کوهنوردی در کوه های کلرادو است، شرکت می کنند. طی این مسافرت کوتاه، دوستی بین این دو شکل جدیدی پیدا می کند، یک دوستی مستحکم و ادامه دار. بیل ادامه مسیر زندگیش را در MIT و استنفورد می بیند و برای ادامه تحصیل وارد این دو کانون علم می شود و دیو نیز برای ادامه زندگی، کار در شرکت جنرال الکتریک را انتخاب می کند.
وضعیت تحصیل بیل و همچنین ایده ها و آرمان هایی که در سر داشت، با تشویق استاد و مربی بزرگش در استنفورد، پروفسور فرد ترمن، باعث می شود این دو دوست به طور مشترک تصمیم بگیرند کسب و کاری برای خود دست و پا کنند و تمام تلاش خود را برای موفقیت آن کسب و کار به کار بندند. در پی این تصمیم در یکم ژانویه 1939، شرکت هیولت پاکارد با پرتاب سکه برای تشخیص نام شرکت تأسیس می شود( پنجاه درصد احتمال داشت نام شرکت، پاکارد هیولت باشد!).
در 1938 میلادی دیو و همسرش لوسی به خانه جدیدشان در اولین طبقه از آپارتمان شماره 367 خیابان ادیسون (Addison) واقع در پالو آلتو کالیفرنیا می روند. در همین حین، بیل گاراژی را که در پشت خانه این زوج قرار داشت، اجاره کرده و این دو ( بیل و دیو) به صورت پاره وقت کار خود را در این گاراژ با سرمایه حدود 538 دلار( که متشکل بود از مقداری پول نقد و همچنین مقداری وسایل کار دست دوم) آغاز می کنند.
پس از مدت کوتاهی اولین محصول این شرکت نوظهور! تولید می شود. یک دستگاه اوسیلاتور بسیار ساده که به نام HP200A نامگذاری می شود( اوسیلاتور ابزار ساده ای برای تست دستگاه ها و لوازم الکترونیک است). دستگاه مکانیزم ساده ای داشت و برای آن زمان آن قدر خوب بود که شرکت دیزنی هشت دستگاه از مدل HP200B آن را سفارش داد که این خود موفقیت بسیار بزرگی برای این شرکت در آن سطح بود. در این سال شرکت هیولت پاکارد دو نفر کارمند ( بیل و دیو) و مبلغی حدود پنج هزار دلار سود داشت.
محصول تازه شرکت، تحسین مهندسان و متخصصان الکترونیک را به دست آورده بود و کم کم داشت نام این شرکت نوظهور را بر سر زبان ها می انداخت( در همین دوران، جنگ دوم جهانی شروع شده بود). با توجه به کیفیت بالای ساخت محصولات هیولت پاکارد، ارتش امریکا سفارش طراحی و ساخت ابزار دقیقی را برای مدیریت و کنترل جنگ افزارها به خصوص سیستم هایی برای بمباران و پرتاب موشک به این شرکت داد.
پیشرفت ها همچنان ادامه داشت و HP موفق به ساخت اولین ساختمان اختصاصی خود شد و بر تعداد محصولات خود، هم در تنوع و هم در تعداد، افزود. با پیشرفت این شرکت و رشد روزافزونی که داشت، بیل و دیو سیستم مدیریتی جدیدی در شرکت اجرا کردند. براساس این سیستم، فرهنگ مدیریتی این شرکت که یک فرهنگ باز با تأکید بر نوآوری و خلاقیت و تشویق کارمندان به پیشرفت بود، همگی می توانستند در ترقی شرکت سهیم باشند و به صورت غیر مستقیم به سمت راندمان کاری بالاتر سوق داده می شدند. همچنین در این برهه زمانی استفاده از نوآوری و فناوری های روز به عنوان یک اصل در نظر گرفته شد.
بیل و دیوید شرکت را با روشی مدیریت می کردند که بعدها به نام مدیریت هدفمند نامگذاری شد. از یک سو آزادی هایی که به کارمندان داده می شد و از سوی دیگر، اهدافی که به وضوح برای کارکنان تعریف می شد و آزادی عملی که هر کارمند برای رسیدن به آن هدف داشت، همگی باعث رشد روزافزون این شرکت و ترقی آن بود.
HP همچنین سیاست های درهای باز را در شرکت خود اجرا کرد. در همین راستا دفاتر کاری و همچنین دفاتر اجرایی بدون در و با دیوارهای شیشه ای برای ایجاد فضای اعتماد و آرامش کاری ایجاد شدند. سیاست کاری درهای باز کارمندان را تشویق می کرد که مشکلات و مسائل کاری خود را بدون ترس از تلافی از سوی مدیران بالادستی به صورت آزادانه مطرح کنند( ایده ای که اجرای آن هنوز در ذهن خیلی از مدیران به صورت یک کابوس جریان دارد!).جالب است بدانیم تمام این اتفاقات در دهه چهل میلادی رخ می دهد، حدود شصت سال پیش!
در این دهه برای کارمندان طرح های تشویقی مانند بیمه حوادث ناگوار، برگزاری میهمانی ها، جشن ها و گردش های منظم با حضور کارمندان مرتب و منظم و همچنین استفاده از نام کوچک به جای نام خانوادگی( به عنوان مثال، دیو به جای آقای پاکارد) در نظر گرفته می شود. برای اولین بار در سال 1940 به کارمندان پاداش تعلق می گیرد. پاداش کریسمس برای هر نفر پنج دلار. در آغاز دهه چهل میلادی این شرکت سه نفر کارمند و سودی معادل 396/34 دلار امریکا داشت و در پایان دهه تعداد کارمندان به 166 نفر و سود شرکت به بیش از 2/2 میلیون دلار امریکا رسیده بود. اولین کاتالوگ این شرکت در سال 1944 با 39 محصول منتشر و در دسترس قرار گرفت. در این زمان HP وارد مباحث مربوط به میکروموج شد، فناوری هیجان انگیز آن روزها.
دهه پنجاه میلادی برای HP دهه رشد است. در این سالها این شرکت به رشد بالنده ای می رسد و همچنان سعی در بالا بردن کارایی کارکنان و همچنین ارائه محصولات با کیفیت به بازار دارد. این دهه چیزهای زیادی در مورد فناوری های نو و تأثیر شگرف تقسیم پیشرفت بین کارمندان بر روند پیشرفت داخلی شرکت می آموزد.
این که چگونه یک شرکت رشد می کند و چقدر باید رشد کند، به بحث آن روزهای مدیران و کارکنان تبدیل می شود. بحث هایی که اگرچه همه به نتیجه نمی رسند، اما برخی از آن ها بنیان پیشرفتی را پایه ریزی می کنند که شاید باور آن برای خیلی ها ممکن نباشد.
HP کار بزرگ خود را انجام می دهد. در پی تصمیم مدیران در سال 1957 میلادی، HP به یک شرکت سهامی عام تبدیل می شود. در پی این تبدیل بیل و دیو برای احترام گذاشتن به کارمندان و طی یک اقدام غیر معمول و کاملاً تعجب برانگیز سهام شرکت را به صورت کمک بلاعوض به کارمندان واگذار می کنند.
در این دهه HP دفاتر متعددی را دایر می کند، اما مرکزیت آن همچنان در پالو آلتو است. فرهنگ جهانی سازی HP نیز اجرا می شود و مدیران در پی تأسیس دفاتر و شرکت هایی در اروپا هستند. در آغاز دهه پنجاه میلادی، کارمندان 215 نفر و سودآوری شرکت بیش از 5/5 میلیون دلار است و در پایان دهه تعداد کارمندان بیش از ده برابر یعنی 378/2 نفر و سود شرکت به رقم غیر قابل باور 48 میلیون دلار می رسد.
دهه شصت برای این شرکت همچون دهه های قبلی با پیشرفت روزافزون همراه است. طی این ده سال HP همچنان محصولات الکترونیکی خود را تولید می کند و در همین حین شعب خود را نیز گسترش می دهد. با گسترش حوزه های کاری به تولید تجهیزات الکترونیکی پزشکی و همچنین تجهیزات الکترونیکی برای آنالیز کردن امواج و سیگنال ها می پردازد و در ادامه اولین کامپیوتر خود را ساخته و آن را توسعه می دهد، این کامپیوتر HP2116A نام دارد.
در این دهه شرکت HP توسعه برون مرزی خود را در رأس امور گذاشته و شرکت های تابعه زیادی را به صورت نماینده یا شریک تجاری در خارج از خاک آمریکا مدیریت می کند. همچنین با سرمایه گذاری مشترک با یک شرکت ژاپنی برای اولین بار وارد آسیا می شود. در همین سال ها اولین کارخانه خود را نیز در خارج از پالو آلتو تأسیس می کند. HP به عنوان یک شرکت در حال پیشرفت مورد توجه قرار می گیرد و تمایل برای کار کردن در آن بین نیروی کار آن زمان به شدت افزایش پیدا می کند. در آغاز دهه، تعداد کارمندان حدود سه هزار نفر و سود بیش از شصت میلیون دلار است و در پایان سال 1969 میلادی تعداد کارمندان این شرکت بیش از پانزده هزار نفر و در آمد معادل 326 میلیون دلار امریکا ثبت می شود.
در دهه هفتاد به قول خیلی از تحلیلگران، HP وارد کار تجارت نوآوری شده و محصولات متعددی برای انجام محاسبات از سوی این شرکت به بازار ارائه می شود. یکی از این دستگاه ها، اولین ماشین حساب علمی HP است که به نام HP-35 وارد بازار می شود. امکان انجام محاسبات علمی با یک وسیله قابل حمل، انقلابی در آن دوران به شمار می رود و نام HP بار دیگر با احترام بر سر زبان ها می افتد. در این زمان HP از هر فرصتی برای جهانی شدن استفاده می کند و به همین منظور طی یک سرمایه گذاری مشترک با یک شرکت چینی، نمایندگی خود را در چین تأسیس می کند. روند پیشرفت در جذب نیروی انسانی و سودآوری آن قدر بالا است که برای سال 1976 یک میلیارد دلار فروش تخمین زده می شود. علاوه بر دست یافتن به این عدد در آن سال، سه سال بعد یعنی در سال 1979 شرکت به رقم باور نکردنی سه میلیارد دلار فروش دست پیدا می کند. در پایان این دهه بیل و دیو اختیارات مدیریت عملیاتی را به آقای جان یانگ واگذار می کنند. در این زمان بیش از 52 هزار کارمند به طور مستقیم برای HP کار می کنند. در دهه هشتاد، HP با تولید گروه های مختلف از محصولات کامپیوتری از کامپیوترهای رومیزی تا کامپیوترهای قابل حمل و همچنین مینی کامپیوترهای بسیار با کیفیت ، بازیگر اصلی بازار تولید کامپیوتر می شود. در این سال ها HP برای اولین بار در دنیا، کامپیوترها را به دیگر دستگاه های الکترونیکی و تجهیزات پزشکی متصل می کند. این کار باعث می شود عملکرد دستگاه ها بهتر شده و سریع تر و بهتر کار کنند.
HP دروازه های جدیدی را در صنعت چاپ باز کرد و توانست برای اولین بار در دنیا، چاپگرهای لیزری و جوهر افشان را به کامپیوترهای رومیزی متصل کند. چاپگرهای با کیفیت HP آرام آرام پایان کار چاپگرهای ماتریس کند و پر سر و صدا را نوید می دادند. در سال 1984 خط تولید چاپگرهای لیزری HP با نام تجاری LaserJet شروع به کار کند و تا به امروز یکی از موفق ترین خطوط تولید این شرکت است.
در این دهه گاراژ( همان جایی که کار از آنجا شروع شد) به عنوان یک محل تاریخی برای HP معنای تازه ای پیدا می کند. همچنین در پایان دهه، جشن پنجاهمین سال تأسیس برگزار می شود. در این سال ها اتفاقات زیادی رخ می دهد، به عنوان مثال، مدال ملی علم به بارنی اولیور، مدیر لابراتوار HP، به دلیل فعالیت هایش داده می شود. واحد R&D شرکت فعال تر از گذشته به کار خود ادامه می دهد. محصولات جدیدی اختراع می شوند و در پایان دهه، درآمد شرکت به بیش از یازده میلیارد دلار می رسد و تعداد کارمندان مستقیم نیز بالغ بر 95 هزار نفر می شود.
گویی این ماشین پیشرفت در دهه نود باز هم به حرکت پر شتاب خود ادامه می دهد. HP یکی از معدود شرکت هایی است که در زمینه تولید تجهیزات الکترونیکی موفق است. این شرکت در این دهه وارد بازار کامپیوترهای خانگی می شود. در عین حال، بازار پردازش همراه خود را به شدت توسعه داده و نوآوری های بسیار زیادی در زمینه صنعت چاپ انجام می دهد. در این سال ها HP لوگوی جدیدی را انتخاب می کند، جان یانگ بازنشسته شده و جای خود را به لیو پلات می دهد و برای این که بیشتر بر بازار کامپیوتر و تجهیزات وابسته متمرکز باشد، شرکت جدیدی به نام Agilent Technologies تأسیس کرده و تمامی فعالیت های تولیدی و تحقیقاتی در زمینه تجهیزات ابزار دقیق و الکترونیک خود را به این شرکت واگذار می کند. مجموع کارکنان این دو شرکت بالغ بر 125 هزار نفر می شود. شاید توصیف اتفاقات دهه نود خود به تنهایی نیازمند یک کتاب باشد، اما در توصیف این دهه تنها به این نکته اکتفا می کنم که این شرکت با نرخ رشد بیست درصدی، دهه را با تعداد کارمند 84 هزار نفر و در آمد 42 میلیارد دلار به پایان می رساند.
قرن بیست و یکم!
واقعاً لازم است در مورد HP قرن بیست و یکم چیزی گفته شود؟
در این قرن HP به دنبال ساده کردن تجربه استفاده از فناوری برای مشتریان خود است. در سال های آغازین این قرن ، وارد فهرست Fortune 500 می شود و برای اولین ورود، رتبه سیزدهم را دریافت می کند و این یعنی یک حرکت واقعاً بزرگ. در این سال ها است که شرکت کامپک را خریداری می کند. بحث بر سر زیر ساخت های IT بر سر زبان مدیران HP می افتد. سرورهای فوق العاده سریع و با کیفیت برای انجام پردازش های شبکه ای در دسترس قرار می گیرند. مدل های جدید سوئیچ های شبکه با ساختار مستحکم تر از گذشته وارد بازار می شوند. روند پیشرفت به سرعت ادامه پیدا می کند و در سال 2007 رکورد عبور از یکصد میلیارد دلار درآمد در سال شکسته می شود. در این دهه HP در فهرست Fortune 500 تا رتبه نهم خود را بالا می کشد. در پایان دهه تعداد کارمندان از تعداد 321 هزار نفر عبور می کند و در آمد HP نیز به یکصد و بیست میلیارد دلار نزدیک می شود.
اکنون شما بگویید، به نظر شما HP شایسته تقدیر است یا نه؟ به این سؤال پاسخ دهید، آیا رسیدن به چنین جایگاهی بدون تلاش شبانه روزی و جسارت و اعتماد به نیروی مهار ناشدنی و بی اندازه انسان میسر است؟
منبع: عصر شبکه، شماره 103.