چکیده:
جهان هستی به همه شگفتی هایش پیش روی ماست. خالق زیبا آفرین و حکیم اجزاء عالم را در اشکال و اندازه های مختلف آفرید و با رنگهای گوناگون و جذاب بیاراست تا بشر ـ برترین مخلوقش ـ با جهان و پدیده های آن ارتباطی عمیق و سرشار از احساس برقرار کند در درک و فهم اسرار آن توفیق یابد و آسانتر به اهدافش دست یابد.
آیات وحی و کلمات پیشوایان دین بر نقش رنگها و گوناگونیشان در خلقت جهان به گونه مستقیم و غیرمستقیم توجه داده اند. کشف این ارتباطات و دلالت رنگها بر مفاهیم در زندگی معنوی و مادی بشر نقش به سزایی خواهد داشت.
کلید واژه ها: طبیعت، رنگ، روان شناسی.
درآمد
در ژرفای اسرار قرآنی، می توان از رموز رنگها و هر آنچه سبز و زرد، سیاه و سرخ و کبود در دل دارند و با ما گفتگو می گویند، نام برد.
«... ولا رطب و لابس الا فی کتاب مبین» ؛(انعام:آیه59) هیچ تر وخشکی در جهان نیست، مگر آن که درکتاب مبین [گنجانده] شده است.
فصول سال حاوی رنگهای مختلف است و رنگهای مختلف گیاهان نشانه هایی است برای خردمندان:
«الم تر ان الله انزل من السماء ماء فسلکه فینابیع فی الارض ثم یخرج به زرعاً مختلفاً الوانه ثم یهیج فتریه مصفراً ثم یجعله حطاماً ان فی ذلک لذکری لاولی الالباب»؛ (زمر:آیه 21) نمی بینی که خداوند آب باران را از آسمان فرو فرستاد، و نهرها را در روی زمین جاری کرد، و بعد انواع گیاهان، به رنگهای مختلف را به این وسیله رویاند، و بعد از این که سبز و خرم شد، آن را می بینی که زرد شده است. آنگاه خداوند آن را چوب و علف خشک می گرداند؛ همانا در آن صاحبان عقل متذکر شوند.
رنگارنگی ،در خوراکی ها، خوردنشان را لذت بخش تر می کند:
«...فاخرجنا به ثمرات مختلفاً الوانها...»(فاطر:آیه27) ... سپس به واسطه باران میوه های رنگارنگ را خارج کردیم...
با وجود این که آب باران یکی است، اگر مقتضای بیرون آمدن میوه ها همین باران بود، باید همه میوه ها به یک رنگ باشند. پس همین اختلاف رنگها دلیلی بر تدبیر الهی در این رنگ آمیزی است (تفسیرا لمیزان:ج17ص62).
علاوه بر این از ویژگی های برخی گیاهان این است که در رنگ آمیزی اشیاء کاربرد دارند و این نشان از اهمیت رنگها نزد خالق هستی است دگرگونی زبانها و رنگهای مردم نیز آیتی برای دانشمندان دانسته شده است:
«ومن آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ان فی ذلک لآیات للعالمین»؛(روم:آیه22)و یکی از نشانه های قدرت الهی، خلقت آسمانها و زمین و اختلاف زبانها و گویشها و اختلاف در رنگ پوست مردم است. همانا در این موارد نشانه هایی برای دانشمندان آشکاراست.
این ناهمگونی شکلهای مردم، یا اختلاف در رنگ و زبانشان طبق فرمایش امام صادق ( علیه السلام) در کتاب توحید مفصل به دلیل معاملاتی است که در میان ایشان جریان دارد و آنها باید یکدیگر را با آن ویژگی ها بشناسند. همچنین به اعتقاد امام علی (علیه السلام) رنگارنگی پرهای طاووس، سبب بروز احساسی همچون«تکبر» در وی می شود. ایشان در خطبه 164 در نهج البلاغه می فرمایند:
... کانه قلع داری عنجه نوتیه، یختال بالوانه... .
گویا آن دُم، مانند بادبان کشتی است که کشتیبان، آن را از جانبی به جانبی می گرداند، و او به رنگهایش تکبر نموده ،به خود می نازد.
اینگونه است که علم روانشناسی امروزه ثابت کرده است که هر کدام از رنگها نشانه یا درمان هستند و می توانند در ایجاد جاذبه و دافعه، توازن و تعادل بین ذرات عالم موثر باشند. حتی گاهی همین رنگها راز دل خلایق را رو می کنند، به گونه ای که علاقه هر شخص به رنگی خاص حکایت از شخصیت درونی و ذوق او دارد. پس ما را بر آن می دارند که تا از دیدن این همه نظم در خلق موجودات، فتبارک بر زبان جاری کنیم.
گفته شده است که رنگهای روشن، شادی آفرین و رنگهای تیره غم انگیز هستند. رنگ قرمز، تقویت کننده و محرک است. پزشکان قرون وسطی، نور قرمز را در معالجه آبله و سرخک و مخملک و بسیاری از بیماریهای پوستی به کارمی بستند. اشتهاآور نیز است و مناسب استفاده در وسایل آشپزخانه. روستائیان نیز به اینگونه رنگها بیشتر تمایل دارند.
رنگ سبز، آرامش دهنده و استراحت دهنده است ،و شهرنشینان معمولاً رنگهای سردی، مثل آبی و سبز را می پسندند. رنگ زرد ،بسیاری از حشرات را دور می کند و حال آنکه اکثر گلها به جهت وجود رنگهای مشتق از قرمز، جاذب زنبورند. قابل توجه است که اگر این گلها در دامنه تپه ای قرمز رنگ وجود داشته باشند ،زنبورها به یقین در یافتن مسیر خود به سمت گلها دچار مشکل و اشتباه می شوند!!
در بیمارستاهای روانی بیماران تندخو را تحت تاثیر مداوم رنگ آبی و بیماران منزوی و بی تحرک را با رنگ زرد مداوا می کنند، که این رنگ یک نوع حالت محرک ذهنی و هوشی نیز دارد ،و شدیداً موجب تقویت چشم است. خداوند این رنگ را برای تسکین و آرامش ناراحتی ها و ختسگی ها آفریده است .از این روست که پزشکان آن را برای اتاق بیماران تب دار تجویز می کنند (برگزیده از فصلنامه پژوهشی دانشور:ش21؛ رنگ و تربیت:ص64).
طبق تحقیقات جامعه شناسی در نهایت، رنگها نه تنها افراد را تحت تاثیر خود قرار می دهند، بلکه منجر به پیشرفت و یا رکود یک جامعه می شوند(رنگ وتربیت:ص19). با انتخاب ناصحیح رنگ در مکان خود و به کارگیری نادرست آن در محیطهای انسانی صدمات روحی شدیدی بر انسان وارد خواهد آمد (همان:ص26). «اصلاح املاء کودک با خط قرمز توسط معلم»، «چراغ قرمز هشدار دهنده برای رانندگان»، «سفید بودن پاکت شیر»،«رنگ آبی یا سبز روشن دیوارهای کلاس درس یا کتابخانه برای مطالعه بهتر» و«استفاده از پوشش سفید در عالم پزشکی و سبز برای بیماران» همه و همه ،مؤید این مطلب است که یک ارتباط تنگاتنگ بین نظام خلقت انسان و طبیعت وجود دارد. ولی در دنیایی ورای این طبیعت،«حقیقت» چیز دیگری است. حقیقتی که مولانا آن را اینگونه بیان می کند:
ندارد رنگ آن عالم ولیک از تابه دیده
چو نور ازجام رنگ آمیز این سرخ وکبود آمد
رنگ آبی:
آنجا که خداوند متعال فرمود:
«فالق الاصباح و جعل اللیل سکنا» (انعام:آیه96)؛ خداست شکافنده پرده صبحگاهان، و او شب را برای آسایش خلق قرار داد.
رنگ شناسان معتقدند: رنگ آبی تیره (رنگ شب)،ساختار آرامش و سکوت کامل دارد و تاثیر آرام بخشی در سیستم اعصاب بر جای می گذارد و فشار خون، نبض و تنفس را می کاهد و در عین حال بدن تجدید قوا می یابد (روانشناسی رنگها)، از این رو بعید نیست که یکی از دلایل تأکید اسلام برای تهجد و شب زنده داری نیز همین باشد. چرا که انسان در لباس شب از آرامشی بهره مند می شود که حتی اثرآن به معاش روز هم کشیده می شود. در اصل این رنگ یک رنگ مقدسی است که در بین مردم محترم شمرده می شود. گنبدها و مناره های آبی به مانند پلی بین زمین وآسمان محسوب می شوند (رنگ و تربیت:ص62).
رنگ زرد:
در سوره مبارکه بقره آیه 69 اشاره به درخواست قوم موسی شده است که:
«قالوا ادع لنا ربک یبین لنا ما لونها. قال: انه یقول انها بقره صفراء فاقع لونها تسر الناظرین»؛ گفتند از پروردگارت بخواه که رنگ گاو[که باید ذبح شود] را مشخص کند. خداوند فرمود: گاوی که به رنگ زرد خالص است به طوری که بینندگان را شادمانی و سرور می بخشد.
در عین حال در روانشناسی رنگها رنگ زرد نشاط آور و چشمگیر عنوان شده است و اثر آن به صورت روشنی و شادمانی و درخشانی ظاهر می شود(همان). رنگها در بسترهای مختلف معانی متفاوتی دارند، همچنان که در جای دیگری از قرآن کریم شراره های آتش به شتران زرد مو تشبیه شده اند، تا این زردی شدت و حِدّت شراره های آتش را به تصویرکشد ،و بر روان آدمی اثر گذارد.
«انها ترمی بشرر کالقصر کانه جملت صفر»؛(مرسلات:آیه32و 33) آن زبانه آتش مانند کاخی شراره می افکند گویی آن شراره (در بزرگی و رنگ) مانند شتران زرد موی است.
چنان که در دعایی از حضرت زهرا(سلام الله علیها) جهت درخواست نزول مائده آسمانی از خداوند برای خانواده اش آمده است که:
ان النبی دخل علی فاطمه(سلام الله علیها) فنظر الی صفار وجهها و تغیر حدقتا، فقال لها: یا بنیه، ما الذی اراه من صفار وجهک و تغیر حدقیتک؟ فقالت: یا ابه ان لنا ثلاثاً ما طعمنا طعاماً... .
پیامبر داخل شدند و دیدند که دخترشان روی زرد و چشمان بیمارگونه دارد. به او فرمودند: دخترم! چرا اینگونه ای؟ خانم حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمودند: پدر سه روز است که من و خانواده ام چیزی نخورده ایم ...(بحارالانوار:ج43ص73؛ تفسیر رازی: ج1ص463؛ تفسیر فرات:ص199).
در سنت پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیه السلام) به کفش سیاه و نعل زرد رنگ سفارش شده است، چنان که در روایتی از امام جعفر صادق(علیه السلام) وارد شده است که:
من السنه:الخف الاسود و النعل الصفراء (سنن النبی:ص132).
و از پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله) نقل شده است که:
بر تو باد به نعل زرد که چشم را جلا دهد و ذکر را سخت کند (محکم و قوی می کند) و غم را بر طرف نماید (حلیه المتقین:ص12و 13).
و از امام باقر نیز نقل شده است که:
کنا نلبس المعصفر فی البیت.
ما درخانه لباس زرد رنگ می پوشیم (سنن النبی:ص134).
رنگ سبز:
در مورد رنگ سبز نیز آیات زیادی وجود دارد، آنجا که فرموده است:
«الذی جعل لکم من الشجر الاخصر ناراً فاذا انتم منه توقدون (یس:آیه80)؛ آن خدایی که برای بهره برداری شما از درخت سبز (و تر وتازه)(2) آتش قرار داده است، تا وقتی که می خواهید برافروزید.
بنابراین کشاورزی در اختیار صنعت قرار می گیرد و در نتیجه سبز به سرخ تبدیل می شود(مجله نگاه حوزه) و همچنین در مورد لباس و تکیه گاه بهشتیان، درسوره مبارکه الرحمن آیه 76 فرموده است:
«متکئین علی رفرف خضرٍ و عبقری حسان؛ در حالی که بهشتیان بر بالش ابریشمی سبز و بساط زیبا تکیه زده اند.
همینطور در آیه 31 سوره کهف می فرماید:
«... یلبسون ثیاباً خضراً من سندس و استبرق...؛ و لباسهای سبز از حریر و دیبا می پوشند.
پس بی دلیل نیست که در دائره المعارف تشیع آمده است:
سبز، شعار حیات و زندگی است و اهل بهشت ،پیوسته زنده اند (دایره المعارف تشیع:ج9ص57).
بعلاوه، این رنگ نمایانگر عزم راسخ، پایداری و مقاومت در برابر تغییرات نیز می باشد(روانشناسی رنگها). مصداق این صبر و پایداری را در درختان سبز می بینیم. در سوره مبارکه الرحمان آیه 64 به رنگ سبز درختان بهشتی اینگونه اشاره شده است:
«مدهامَّتان؛ آن دو بهشت سبز پر رنگ و پر درخت، که ابتهاج(3)درختانش، به نهایت رسیده است(تفسیرالمیزان:ج9ص222).
و در دعای حضرت امیر(علیه السلام) این معنا از رنگ سبز درختان وارد شده است که:
فانبتنا به حدائق ذات بهجه...؛ پس به وسیله باران، باغهایی شادی آور و نشاط آور ایجاد کردیم...(موسوعه ادعیه: دعای روز دوم ماه از حضرت علی(علیه السلام).
و درجایی دیگر ایشان نگاه به سبزه و چمن را دعا و تعویذی برای درمان بیماریها دانسته اند و فرموده اند:
والنظر الی الخضره، نشره(نهج البلاغه:حکمت400).
امروزه دانشمندان رنگ سبز را برای درمان بیماریهای عصبی و اختلالات روانی بکار می برند و آن را خنک کننده ،تعدیل کننده نور خورشید ،مُسَکن و هیپنوتیک توصیف کرده اند. رنگ سبز در سیستم عصبی ،برای بی خوابیها و خستگیها موثر است. فشار خون را کم می کند و مویرگها را منبسط می سازد(دایره المعارف تشیع:ج9ص58).
عده ی بسیاری از سادات در عصر حاضر به نشانه ی انتساب به خاندان پیامبر، عمامه سبز یا لباس سبز می پوشند؛ شال سبز به گردن می اندازند(همان)؛زیرا روایات در این زمینه موجود است که:
وکان یعجبه الثیاب الخضر.
پیامبر گرامی اسلام( صلی الله علیه و آله)، از لباس سبز خوششان می آمد(سنن النبی:ص20؛ محجه البیضاءص140).
سیاه و سفید:
«... و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف الوانها و غرابیب سود»؛(فاطر:آیه 27) ... و از کوهها نیز راههایی را خلق کرد؛ سفید و سرخ و به رنگهای مختلف و به رنگ کاملاً سیاه.
طبق این آیه، کوهها به رنگ سفید خالص نیستند؛ چنانچه در علم روانشناسی رنگها آمده است که:
رنگ سفید کامل، حتی در مدت کم، قدرت دید را (به علت خستگی اعصاب وعضلات چشم) تغییر داده و دچار حوادث حاد و مزمن می کند، که در صورت مداومت ممکن است تا مرحله ایجاد کوری پیش رود، مانند تماس طولانی با برف، یا منبع نور شدید طبیعی یا مصنوعی (آیین بهزیستی اسلام:ص75).
و در ادامه این آیه می فرماید:
«ومن الناس و الدواب و الانعام مختلف الوانه کذلک انما یخشی الله من عباده العلماء ان الله عزیز غفور»؛(فاطر:آیه 28) و همچنین آدمیان و جانوران و چارپایان را به رنگهای مختلف آفریدیم، و از جمله بندگان خدا، تنها دانایان از او بیم دارند و خدا نیرومند و آمرزگار است.
بدین معنا که بعضی از حیوانات و انسانها نیز مثل کوهها و میوه ها دارای رنگهای مختلف هستند، بعضی سفید، بعضی سرخ و بعضی سیاهند و مختصر در این سه رنگ هم نیستند(تفسیر المیزان:ج17ص65).
«... لتعارفوا...»؛(حجرات:آیه13) صرفاً به خاطر این که با این اختلاف رنگ و...، مردم یکدیگر را بهتر بشناسند.
درآیاتی از قرآن کریم تضاد بین رنگها به عنوان نشانه قرارگرفته است:
«...وکلوا واشربوا حتی یتبین لکم الابیض من الخیط الاسود من الفجر...»؛(بقره:آیه187).
این آیه حکایت از این دارد که خط سفید و سیاه مرزی و مشخص است که می تواند نشانه آشکاری از فجر برای بندگان باشد. حتی در آیاتی، سیاهی و سپیدی چهره انسانها در قیامت هم علامت است:
«یوم تبیض وجوه و تسود وجوه فاما الذین اسودت وجوههم اکفرتم بعد ایمانکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون و اما الذین ابیضت وجوههم ففی رحمه الله هم فیها خالدون(آل عمران:آیات 106 و107)؛ روزی بیاید که گروهی روسفید و گروهی روسیاهند. اما سیه رویان را نکوهش می کنند ،که چرا بعد از ایمان آوردن بازکافر شدید. پس اکنون بچشید عذاب خدا را. اما روسفیدان در بهشت که محل رحمت خداست در آیند و در آن همیشه متنعم می باشند.
علامه طباطبایی(رحمه الله علیه) در تفسیر المیزان در ذیل این آیه می فرماید:
چون مقام، مقام کفر و ناسپاسی در برابر نعمتهای الهی است و کفران نعمت هم خیانتی است که موجب انفعال و خجالت صاحبش می شود. لذا خدای متعال در ذکر عذاب آخرتی اینگونه افراد آن را که با خجالت و انفعال مناسب می باشد، یادآوری نموده است، یعنی از سیاه شدن چهره گناهکاران نام برده است ـ که در دنیا هم سیاه شدن چهره را کنایه از همین خجالت می دانند ـ .
همچنین در طرف مقابل که ثواب شاکرین را ذکر می فرماید موضوع سفید شدن چهره را تذکر می دهد که آن هم مناسب با مقام شاکران است ،همانطور که در دنیا نیز سفیدی چهره را کنایه از خشنودی و راضی بودن می دانند (تفسیرالمیزان:ج3ص610).
به همین دلیل در دعایی که از امیرالمؤمنین ( علیه السلام)هنگام وضو گرفتن وارد شده است ،می خوانیم:
اللهم بیض وجهی یوم تسود فیه الوجوه و لا تسود وجهی یوم تبیض فیه الوجوه.
که نشانه از همان بهجت و سرور و خوف و خجلت است.سفید، روشن ترین رنگها و نمادی از شادی و نشانه ای از صلح و صفا و تسلیم، و کنایه از پاکی و بی آلایشی و فضیلت و بزرگواری است، و سیاه، تیره ترین رنگها در مقابل سفید، و نشانه هیبت و وقار، و شعار حزن وعزا می باشد(دائره المعارف تشیع:ج9ص193 و451). همچنان که در دعای 49 صحیفه سجادیه آمده است:
اللهم فانی اتقرب الیک بالمحمدیه الرفیعه و العلویه البیضاء و اتوجه الیک بهما ان تعیذنی من شر کذا و کذا... .
همانا به واسطه مقام رفیع پیامبرت و مقام سفید و نورانی علی(علیه السلام) به سوی تو نزدیکی می جویم و به واسطه آن دو بزرگوار به تو توجه می کنم؛ اینکه مرا پناه دهی از شربدیهاو... .
تعبیر به ولایت یا درجه والای حضرت امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام) کنایه از فضیلت و بزرگواری اوست. روزهای 15و 14و 13 در هر ماه را ایام الابیض نامند؛ چون ماه در این شبها از اول تا آخر شب، طالع است (دایره المعارف تشیع:ج9ص194؛ سفینه البحار:ج1ص116).
در مورد رنگ سفید در سوره مبارکه صافات، آیات 45و 46 آمده است:
«یطاف علیهم بکاس من معین بیضا لذه للشاربین؛ به معنای جام شرابی ذلال و صاف که برای نوشندگان لذت بخش است، و آن را بر بهشتیان دور می چرخانند.
یا در مورد معجزات حضرت موسی، در سوره مبارکه شعراء آیه 33 ذکر شده است:
«و نزع یده فاذا هی بیضاء للناظرین»؛ همه دیدند که دستش سفید و تابان از گریبان بیرون آمد.
این ویژگی برای رنگ سفید به این دلیل مطرح می گردد که اشیاء سفید در محیط به خصوص در تاریکی، حکم منبع نوری را دارند که اطراف خود را روشن می کنند(آیین بهزیستی اسلام:ج2ص88).
در جایی دیگر بر خلاف معانی سابق آمده است که یعقوب از کثرت اندوه و حزن از دیگران روی بگردانید و گفت:
«وتولی عنهم و قال یا اسفی علی یوسف و ابیضت عیناه من الحزن فهو کظیم»؛(یوسف:آیه84) وا اسفا، بر فراق یوسف عزیزم! و از گریه و غم، چشمانش سفید گشت.
همانطورکه پیش از این ذکر گردید، این رنگ، سمبل خلوص، عفت، پارسایی، عصمت، بی گناهی و حقیقت و مهمتر از همه صلح و پایان جنگ می باشد (رنگ و تربیت:ص87).
"استحباب پوشیدن لباس سفید در نماز" و همچنین "پوشیدن لباس سفید احرام در مراسم حج"،شاید به همین دلیل باشد و از طرف دیگر امروزه ثابت شده است که رنگ سفید کفن، از شدت نفرت و کراهت وحساسیت روحی زندگان نسبت به اجساد مرده و بی جان، می کاهد، و اثرات مطلوبی در روح میت دارد (آیین بهزیستی اسلام2: ص155 و156؛ سفینه البحار:ج1ص116)، به طوری که در روایتی از حضرت رسول( صلی الله علیه و آله) به انتخاب کفن سفید برای مردگانمان و لباس سفید برای خودمان سفارش شده ایم، و خود ایشان نیز بیشتر لباس سفید می پوشیدند؛ «وکان اکثر ثیابه بیاض و یقول البسوها احیاکم و کفنوا موتاکم»؛(به شماره 198رجوع شود).
و اما از جمله آیاتی که به رنگ سیاه پرداخته است، سوره نحل آیه58 است، که خداوند می فرماید:
«واذا بشر احدهم بالانثی ظلّ وجهه مسوداً و هو کظیم؛ هنگامی که به یکی ازآنها خبر دختر زادن همسرش را می دهند از خشم چهره اش سیاه می شود.
و در مورد افرادی که مرتباً مرتکب گناه می شوند در سوره یونس آیه 27 می خوانیم:
«...کانما اغشیت وجوههم قطعاً من اللیل مظلماً...»؛ گویی صورت آنها را پاره های تاریک شب پوشانیده است... .
و همچنین از آنجایی که وضع گیاهان خشک و مرده بازگو کننده فنای دنیاست، با رنگ سبز سیر متمایل به سیاهی مطرح می شود.
«فجعله غثاءً احوی»؛(اعلی:آیه 5) سپس خداوند آن را خشک و سیاه قرار داد (تفسیر نمونه:ج26ص387).
در این رابطه امام علی (علیه السلام) می فرماید:
ما من عبد الا و فی قلبه نکته بیضاء فاذا ذنباً خرج فی النکته سوداء، فان تاب ذهب ذلک السواد و ان تمادی فی الذنوب زاد ذلک السواد حتی یغطی البیاض فان غطی البیاض لم یرجع صاحبه الی خیر ابداً.
هر بنده ای، در دلش نقطه سفیدی است که چون گناهی کند، خال سیاهی درآن پیدا شود. سپس اگر توبه کند، آن سیاهی برود و اگر به گناه ادامه دهد، به آن سیاهی اضافه شود، و تا جایی که روی سفیدی را بپوشاند، و وقتی سفیدی پوشیده شد، دیگر هرگز صاحب آن دل ،به سمت خیر نمی رود(اصول کافی:ج3ص375).
البته رنگ سیاه ،دارای اثرات مثبتی نیز می باشد، که حتی ضروری و لازم به نظر می رسد. از آنجا که این رنگ تحریکات روحی را تخفیف می دهد و رنگی صامت و غیر محرک است، لذا نه تنها وسیله توجه دیگران نمی شود ،بلکه کمک به انصراف و عدم توجه نیز می کند(آیین بهزیستی اسلام:ج2ص146). استفاده از حجاب در بانوان در واقع از این اصل تبعیت می کند که باعث عدم توجه جنس مخالف می گردد(رنگ و تربیت:ص79).
همچنین انتخاب فطری سیاه پوشی در مقام عزا، در حقیقت سمبل فقدان شوق و ذوق بوده و شخص با اختیار کسوت سیاه ،در حقیقت عملاً می خواهد به دیگران اعلام کند که آمادگی برقراری روابط گرم اجتماعی و یا دوستی تحت این شرایط را ندارد(آیین بهزیستی اسلام:ج2ص141؛ سفینه البحار:ج1ص670).
اقدام همگانی جهت سیاه پوشی، در سوگ ائمه اطهار واولیای الهی از طرف مسلمانان، می تواند در زنده نگه داشتن خاطره فجایع دشمنان اسلام و ظلم و ستم جباران و ستمگران، و رسوا ساختن آنها از یک طرف ،و احیاء یاد بود فداکاری ها و از خودگذشتگی های بزرگان از طرف دیگر، منشا اثر واقع شود. البته این سیاه پوشی به قصد و نیت تعظیم شعائر الهی است که اثر و ارزش حقیقی پیدا می کند.
پس رنگ سیاه به خاطر فقدان بازتاب نور همیشه و در همه جا آثار شوم و نامطلوب در زمینه روحی انسان برجا نمی گذارد؛ بلکه در مواردی (مثلاًً در عالم هنر)، همانقدر ارزش و اثر پیدا می کند، که سکوت در لا به لای اصوات و الحان موسیقی (آیین بهزیستی اسلام: ج2ص149)!!
در مورد مذمت رنگ سیاه روایات معتبری وارد شده است، از آن جمله فرمایش امام صادق ( علیه السلام)است:
کان رسول الله( صلی الله علیه و آله) یکره السوداء الا فی ثلاثه: العمامه و الخفّ والکساء.
رسول خدا در پوشیدن چیزی به رنگ سیاه اکراه داشت، مگر سه چیز: عمامه، کفش، عبا (سسن النبی:ص130 ـ 131).
و در مورد مدح رنگ سیاه ،وارد شده است که:
قال رسول الله( صلی الله علیه و آله): احب خضابکم الی الله الحالک(4)
خداوند رنگ سیاه را برای خضاب بیشتر دوست می دارد (بحارالانوار:ج76ص98؛ثواب العمال:ص20).
و یا در ورایتی به نقل از امام صادق ( علیه السلام)آمده است:
ان رجلا دخل علی رسول الله ... و قد خضب بالسواد فضحک الیه فقال هذا احسن من ذاک و ذاک.
مردی در حالی که ریشهایش را به رنگ زرد، و برای بار دوم به رنگ قرمز حنا ،و برای بار سوم به رنگ سیاه خضاب کرده بود، نزد رسول خدا آمد، و ایشان کار او را پسندیدند، و بار سوم به او خندیدند و گفتند: این رنگ برای خضاب از دو رنگ قبل بهتر است(بحارالانوار:ج76ص99) (5)
رنگ قرمز:
در میان کلماتی که در سوره مبارکه فاطر آیه 27 آمده است، کلمه حمر به معنای رنگ قرمز دیده می شود:
«و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف الوانها و غرابیب سواد»؛ و از کوهها نیز راههایی به رنگ سفید و سرخ و رنگهای مختلف و همچنین کاملاً سیاه خلق کرد.
زیرا در ترکیبات شیمیایی عناصرتشکیل دهنده کوهها و سنگها رنگهای مختلف مانند سیاه، سفید، خاکستری، آبی، بنفش و حتی قرمز وجود دارد.
آزمایشاتی که بر روی افراد متفاوت انجام داده اند و آنها را وادار به تفکر به رنگ قرمز سیر کرده اند، نشان داده است این رنگ، سیستم عصبی را تحریک می کند؛ یعنی فشار خون را بالا می برد و تنفس و ضربان قلب را سریع تر میکند. لذا رنگ قرمز از لحاظ تاثیری که بر سیستم اعصاب دارد یک عامل محرک به شمار می آید و معنای فیزیولوژیک آن، داشتن آرزوهای بسیار، شور و شوق زندگی و تهور و قدرت اراده است(روانشناسی رنگها:ص21).
کاربردی که از رنگ قرمز در روایات شده است، کما بیش با این معنا سازگار است، مانند: "الموت الحمر" به معنای "مرگ سرخ" که همان کشتار و خونریزی و مرگ سخت و خونین است ( نهج البلاغه : خطبه 101) یا "یوما احمر " به معنای " روز سرخ "، که همان روز قتل و غارت و انواع سختی ها است(نهج البلاغه: خطبه71)، و" یا احمر الباس"، که کنایه از سخت شدن کارزار جنگ است(نهج البلاغه:نامه9). در فرهنگ ملت و عرف ما نیز رنگ سرخ نشانه شهادت و خون دادن در راه حق است. البته قرمز در روایات به معانی دیگر هم به کار فته است .مانند:"حمرالنعم"به معنای گشتران سرخ مو" که منظور، بهترین چارپا و زیور دنیاست و یا "کبریت احمر "به معنای کبریت روشن و سرخ، که منظور اکسیر کمیابی است که کیمیاگران در پی آن هستند.
در هر صورت آنچه از سنت رسول خدا در این زمینه به ما رسیده کراهت ایشان در استفاده از رنگ قرمز برای لباس بوده است، مگر در اعیاد و در روز جمعه و برای جشن و شادمانی که علت آن را می توان در تاثیر این رنگ بر روان آدمی جستجو کرد.(سنن النبی:ص133 ـ 135 ـ 137) و استفاده ایشان در زمینه هایی خاص از این رنگ به همان معنا بر می گردد. مانند اینکه در کافی از امام صادق ( علیه السلام) نقل شده است:
کان فی منزل رسول الله(صلی الله علیه و آله) زوج حمام احمر.
در خانه رسول خدا یک جفت کبوتر قرمز رنگ بود، و ایشان از آنها نگهداری می کردند(سنن النبی:ص138 ـ 143).
زیرا در روایت دیگری از امام صادق ( علیه السلام) در کتاب مکارم الاخلاق آمده است که:
لیس من بیت نبی الا و فیه حمام، لان سفهاء الجن یعبثون فی البیت، فاذا کان فیه حمام عبثوا بالحمام و ترکوا الناس.
درخانه همه انبیا، کبوتر نگهداری می شده است ؛زیرا سفیهان جن، همواره با کودکان خانه بازی می کنند و آنان را به خود سرگرم می کنند، و اگر کبوتر درآن خانه باشد، جنیان با کبوتران مشغول می شوند و دیگران را رها می کنند (سنن النبی:ص138 ـ 142).
حال این سؤال پیش می آید که چرا کبوتران قرمز؟ شاید بشود اینگونه گفت که اگر کبوتران قرمز رنگ باشند، به دلیل جاذبیت و محرک بودن این رنگ موثر واقع شوند و جلب توجه بیشتری کنند.
رنگ کبود:
رنگ ازرق یا کبود، یکی دیگر از رنگهایی است که در قرآن کریم از آن یاد شده است. این رنگ منفورترین رنگها در نزد عرب محسوب می شود. مخصوصاً اگر رنگ چشم کبود باشد ؛زیرا اعراب به دشمن خود می گویند:"ازرق العین" یعنی "چشم کبود". در تفسیر المیزان علامه طباطبایی(رحمه الله علیه) در ذیل آیه 102 سوره طه آمده است که:
«یوم ینفخ فی الصور و نحشر المجرمین یومئذ زرقا"؛ روزی که در صور دمیده می شود و گناهکاران را در آن روز با چشم کبود محشور می کنیم.
مراد به ازرق، محشور شدن مجرمین و گناهکاران به صورت کور در قیامت است ؛زیرا وقتی چشم بیناییش را از دست می دهد کبود می شود(تفسیرالمیزان:ج14).
پس کبودی چشم علامتی برای گناهکاران است .التبه ممکن است از شدت تشنگی نیز چشم و یا بدن کبود شود، هم چنان که در کتاب العرب این نکته ذکر شده است.
در بیانات ارزنده ای امام صادق ( علیه السلام) به مفضل، به معنای مثبتی از این رنگ اشاره شده است، و ایشان اینگونه فرموده اند:
فکر فی لون السماء و ما فیه الصواب التدبیر،فان هذا اللون اشد الالوان موافقه للبصر و تقویه حتی ان من صفات الاطباء لمن اصابه شیاً اضر ببصره ادمان النرّ الی الخضره و ما قرب منها الی السواد و قد وصف الحذاق منهم لمن کل بصره الاطلاع فی اجانه خضراء مملوه ماءاً فانظر کیف جعل الله جل و تعالی ادیم السماء بهذا اللون الاخضر الی لیمسک الابصار المنقلبه علیه فلا ینکا فیها بطول مباشرتها له...
در رنگ آسمان خوب فکر کن؛ که موافق ترین رنگهاست برای تقویت دیده و نور چشم، تا آنجا که اطبا می گویند: اگر کسی ضعف بینایی داشته باشد باید مرتب و پیوسته در تغار کبود رنگی نگاه کند که پر از آب است. پس فکر کن که چرا خداوند رنگ آسمان را به رنگ سبز مایل به سیاه(کبود) قرار داده است، که مکرر نگاه کردن به آن بر چشمها ضرر نرساند (بحارالانوار:ج3ص111؛آیین بهزیستی اسلام:ج2ص83).
حاصل کلام:
از تأمل در آیات و روایات به وضوح به دست می آید که:
رنگها حسن و قبح ذاتی ندارند و هر رنگ دارای جنبه های روانی مثبت و گاه منفی در بسترهای متفاوت می باشد. قرآن انطباق وحی با واقعیت است و فطرت انسانی، با کلام خداوند متعال ،همواره یکسو و هم جهت است. بهترین رنگها از جانب خداوند متعال در قرآن کریم (سوره مبارکه ی بقره: آیه138) اینگونه معرفی شده است:
«صبغه الله و من احسن من الله صبغه و نحن له عابدون»؛ بهترین رنگها رنگ خدایی است و ما برای او بنده ایم.
امام صادق ( علیه السلام) در این زمینه می فرماید:
الصبغه هی الاسلام؛ آن رنگ آمیزی اسلام است(اصول کافی:ج3ص23).
و بندگی ما تنها رنگ خدایی معنا دارد و بس.
ـ سخن آخر
اگر چه بحث در زمینه آفرینش شگفت رنگها، صاحبان فکر را به سوی صانع متعال می کشاند، و دنیا طلبان را نیزمدهوش خود می سازد و ارتباط آنان را با عالم بالا قطع می کند، لیکن به یاد داشته باشیم که از تعلق رنگها خارج شدن و به رنگی های معنوی دل سپردن خود بهترین نوع رنگ گرفتن است. که البته این نیز، مقوله ای دیگر است و از خداوند توفیق درک این مقام را می طلبم.
پی نوشت ها :
1ـ دانش آموخته حوزه علمیه خواهران قم
2ـ در بین مفسرین معروف است که مراد دو درخت مَرخ و عُفار است ،که وقتی به هم ساییده شوند مشتعل می گردند. در حالیکه این دو شاخه تر و تازه هستند (ترجمه تفسیرالمیزان:ج17ص177).
3ـ شادی آور بودن
4ـ الشدید السواد
5ـ وشاید به این دلیل باشد که استفاده از رنگ سیاه برای خضاب انسان را جوانتر و زیباتر می کند.
$کتاب نامه
1. آئین بهزیستی اسلام، دکتر احمد صبور اردوبادی، چاپ سوم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368.
2.کافی، مرحوم کلینی، ترجمه حاج سید جواد مصطفوی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اهل بیت.
3. بحارالانوار، علامه مجلسی، 110جلد، موسسه الوفاء بیروت ـ لبنان، 1404ه ق.
4. تفسیر المیزان استاد علامه طباطبایی، ترجمه موسوی همدانی، ناشر: بنیاد علمی فکری طباطبایی،ج17 از دوره 20 جلدی، 1363ش.
5. تفسیر رازی، ابوالفتوح رازی به کوشش و تصحیح محمد جعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1376ش.
6. تفسیرفرات، ابوالقاسم فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی، تصحیح محمد کاظم، انتشارات: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران:1410ه .
7. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، چاپ 25، دارالکتب الاسلامیه،1381.
8. حلیه المتقین، محمد باقر مجلسی، ناشر: موعود اسلام.
9. دائره المعارف تشیع، حاج سید جوادی و خرمشاهی و خانی، چاپ اول، نشر محبی، 1381.
10. رنگ و تربیت، مهدی علی اکبر زاده، چاپ دوم، انتشارات میشا، چاپ سعید نو.
11. روانشناسی رنگها، لوشر، ترجمه ویدا ابی زاده، چاپ چهاردهم، ناشر: درسا، محل نشر:خوشه، 1378.
12. سفینه البحار، شیخ عباس قمی، تقدیم و اشراف: علی اکبر الهی خراسانی، ناشر: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1416ه .
13. سنن النبی، علامه محمد حسین طباطبایی، ترجمه حامد رحمت کاشانی، نشر پیام عدالت.
14. نهج البلاغه، سید رضی.
منبع: دوفصلنامه حدیث اندیشه شماره 6