نهجالبلاغه شریف که از اندیشه توانای امام علی (علیه السّلام) بوجود آمده است نَه غیر آنقدر عمیق است که شخصیتهای علمی را میطلبد که من جمیع الجهات شایستگی فهم آنرا داشته باشند و به لغات آن با تنوّع معنی آگاه باشند دهها و صدها نمونه است که احتیاج به پژوهشهای عمیق دارد. در این گونه موارد نباید به ترجمه ظاهری عبارت قانع شد؛ زیرا خواننده بهرهای نخواهد بُرد. به فرمایش استاد بزرگوار جناب آقای محمّد دشتی گاهی باید تفسیر و ترجمه را به هم آمیخت تا اهداف اصلی و مبانی اعتقادی امام روشن و بدون ابهام در دسترس عموم قرار گیرد. در ترجمههای موجود « النساء نواقص العقول » را همه چنین ترجمه کردهاند: «عقل زنان ناقص است» و « المِرئهُ شر کُلها » را همه ترجمه کردهاند: « زن همهاش شر است در صورتی که در قرآن کریم و نهجالبلاغه نظام هستی نظام احسن معرّفی شده است و امام خود عدل اللهی را به جهانیان شناسانده است و میدانیم که خدا شرنیافریده است و پدیدههای پروردگاری شَر نیستند.
قرآن و سُنت مسلّمه و فلسفه و کلام و مبانی اعتقادی با ظاهر عبارات یاد شده، در تضاّد است و در ترجمههای ظاهری الفاظ و عبارات نیز تضادها برطرف نمیگردد که همواره اعتراضهای خوانندگان را به همراه خواهد داشت. اگر پس از بَررسیهای لازم به این نتیجه برسیم که: امام در خطبه هشتاد در مقام بیان “تفاوت”های موجود میان زنان و مردان است و “نواقص در اینجا به معنای «تفاوت» است یعنی النساء متفاوتالعقول عقل زنان با هم تفاوت دارد.
و در حکمت 238 واژه «شر» را به معنای بَد و بدیها استعمال نکرده، بلکه خواسته بفهماند که ازدواج و تشکیل زندگی مسئولیتها و مشکلاتی دارد همان ضربالمثل فارسی که میگویند: “زن و بچه دردسرند و بیدردسر هم نمیتوان زندگی کرد” آنگاه برداشتهای منفی و اعتراضهای بیجا مطرح نخواهد شد. در اینجا نام عدهای از نقادان سخن را که نهجالبلاغه را هم از لحاظ فصاحت و هم از لحاظ معارف و علومش بررسی کرده و ستودهاند، ذکر میکنم: ابن ابی الحدید گوید: “یک سطر از نهجالبلاغه برابر با هزار سطر ابن نباته است که به اتفاق دانشمندان خطیبی فاضل و یگانه سخنوران عصر خویش بوده است. “ استاد خلیل هنداوی گوید: هیچ کتابی را مانند نهجالبلاغه پیدا نمیکنی که دارای فصول مختلف و سبک واحد باشد و از شخص واحدی صادر شده باشد؛ از این رو تأکید داریم و تکرار میکنیم که نهجالبلاغه از یک شخصیّت صادر شده و یک نفس در آن دمیده است.
محمد عبده گوید: از مطالعه نهجالبلاغه دولت فصاحت وصولت بلاغت در نظرم مجسّم گشت و یقین دانستم که مدیر این دولت و قهرمان این صولت و پرچمدار پیروزمندش علیبن ابیطالب است و افکار واهی کسانی که در انتساب نهجالبلاغه به علی علیهالسلام شک و شبهه کردهاند، درنظرم دریده گشت و خیالات باطل و افکار فاسد آنها نابود شد. “ آری، بسیار جای تعجّب و شگفتی است که چگونه کسانی پیدا شدهاند که نسبت نهجالبلاغه را به غیر امام علی میدهند، مگر اینها از خطبه اول نهجالبلاغه که درباره خلقت هستی بیان شده است، اطلاعی ندارند که گوئی آنگاه که خدا دست به خلقت زده، گوینده هم آنجا حاضر بوده است!
و در این گفتار علمی الحمدللّهِ الذّی لایبلُغُ مدحته القائلون... به مراحل دقیق آفرینش اشاره کرده که خداوند بزرگ ابتدا، هوا و سپس آب آنگاه دیگر پدیدهها را آفرید و همه دانشمندان امروز این حقیقت را قبول دارند که آب از اکسیژن و هیدروژن پدید آمده و آغاز آفرینش از هوا و توده بخار بوده است.
مگر اینها از خلقت طاووس در خطبه 164 اطلاعی ندارند که شرح حال این حیوان انسان را به وادی بُهت و حیرت میکشاند که میفرماید طاووس به رنگهای زیبای خود مینازد و خوشحال و خرامان دُم زیبایش را به این سو و آن سو میچرخاند و بسوی مادّه میتازد و همچنین درباره مورچه میفرماید ولو فَکّرتَ فی مجاری اکلِها... اگر در مجاری خوراک و قسمتهای بالا و پائین دستگاه گوارش و آنچه در درون شکم او از غضروفهای آویخته به دنده تا شکم و آنچه در سر اوست از چشم و گوش اندیشه نهائی، از آفرینش مورچه دچار شگفتی شده و از وصف او به زحمت خواهی افتاد آخرین استدلال در این مورد این است که میفرماید “وَاللهِ لوشِِئتُ... خطبه 175. اَن اُخبِرَ کل رجلٍ منکم... سوگند به خدا اگر بخواهم، میتوانم هر کدام شما را از آغاز و پایان کارش و از تمام شئون زندگی آگاه سازم؛ اما از آن میترسم که به اینگونه خبرها نسبت به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) کافر شوید. باز هم از کسانی که نهجالبلاغه را از غیر امام علی میدانند، میپرسیم این مطالب از دهان و اندیشه یکفرد عادی بوجود آمده است؟ به هر صورت باید برای محرومیتمان از این دو کتاب قرآن و نهجالبلاغه فکری کنیم.
اینهمه دویدنها بر سنگلاخها بیهدف که هیچ بهرهای از دو جهان نمیبریم علتش فاصله ما با این دو گوهر الهی و علوی است از قرآن میتوانیم به آیاتی که جامع و دربر گیرنده احکام مهم اسلامی است مراجعه کنیم؛ مثل این آیات لیس البِرّ ان تولوا وجوهکم... نیکی آن نیست که صورتهای خویش را به سمت مشرق و مغرب بگردانید، ولی حقیقت نیکی، نیکی کسانی است به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان دارند - مسائل اعتقادی - و دارائی خویش را با آنکه دولت دارند “یا برای دوستی خدا” به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و تهیدستان و در راه آزادی بردگان ببخشند - مسائل اقتصادی - و نماز را به پای دارند و زکات بدهند و نیز نیکی آنها که به قول و قرار و پیمانشان وفا کنند “هرگاه عقد و پیمانی ببندند” مخصوصاً نیکی آنها که در سختی و زیان و هنگام جنگ شکیبا باشند آنان کسانی هستند که راست گفتهاند و آنها همانها پرهیزگارانند این است اعمالی که قرآن میپسندد و نیک میشمرد، نه آنچه ما خود را به آن میفریبیم برای آنکه روش قرآن روشنتر گردد و نیز بهتر معلوم شود که کارهای ما تا چه اندازه با مقاصد عالیه این برنامه گرامی آسمانی توافق دارد یا تا چه حَدّ از آن دور است، آیه دیگری را ترجمه مینمائیم:
قُل اِن کان آبائکم و ابنائکم و اخوانکم... بگو [ای پیغمبر] اگر پدران و فرزندان و برادران و خواهر شما و همسران و خویشاوندانتان و اموالی که آنها را کسب کردهاید و تجارتی که از کسادیش میترسید و منازلی که آنها را پسندیدهاید و به آنها خشنود هستید، دوستتر است نزد شما از خدا و پیغمبرش و پیکار و کوشش در راه او، پس منتظر باشید تا خداوند فرمانش را بیاورد (یعنی منتظر عذاب باشید) خداوند مردم تبهکار را هدایت نمیکند.
با این دو آیه کریمه بخوبی معلوم شد که مسلمان تا چه اندازه باید نیکوکار و خداپرست و شَکیبا و ثابتقدم و فداکار و بخشنده و علاقهمند به انجام وظیفه باشد. آیا بیانصافی نیست اگر عدهای از مردم سراپا فساد را تربیت شده این تعالیم مقدسه و ثمره این شجره بدانیم؟
مسلمان واقعی کسی است که در راه انجام وظائف از جان و مال و هر چه و هر کس که موردعلاقه اوست صرفنظر نماید بدانسان که آقای مسلمانان و سرور شهیدان و یاران باوفایش و خویشان والاتبارش عمل کردند و به عموم دینداران سرمشق دادند.
منبع: روزنامه اطلاعات