سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خدمات فرهنگی و کامپیوتری قائم رایانه
 
یاد پدر

پدرم این جوری بود وقتی من :
4 ساله که بودم فکر می کردم پدرم هر کاری رو می تونه انجام بده .
5 ساله که بودم فکر می کردم پدرم خیلی چیزها رو می دونه .
6 ساله که بودم فکر می کردم پدرم از همة پدرها باهوشتر.
8 ساله که شدم ، گفتم پدرم همه چیز رو هم نمی دونه.
10 ساله که شدم با خودم گفتم ! اون موقع ها که پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت.
12 ساله که شدم گفتم ! خب طبیعیه ، پدر هیچی در این مورد نمی دونه .... دیگه پیرتر از اونه که بچگی هاش یادش بیاد.
14 ساله که بودم گفتم : زیاد حرف های پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله .
16 ساله که شدم دیدم خیلی نصیحت می کنه گفتم باز اون گوش مفتی گیر اُورده .
18 ساله که شدم . وای خدای من باز گیر داده به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم همین طور بیخودی به آدم گیر می ده عجب روزگاریه .
21 ساله که بودم پناه بر خدا بابا به طرز مأیوس کننده ای از رده خارجه
25 ساله که شدم دیدم که باید ازش بپرسم ، زیرا پدر چیزهای کمی درباره این موضوع می دونه زیاد با این قضیه سروکار داشته .
30 ساله بودم به خودم گفتم بد نیست از پدر بپرسم نظرش درباره این موضوع چیه هرچی باشه چند تا پیراهن از ما بیشتر پاره کرده و خیلی تجربه داره .
40 ساله که شدم مونده بودم پدر چطوری از پس این همه کار بر میاد ؟ چقدر عاقله ، چقدر تجربه داره .
50 ساله که شدم حاضر بودم همه چیز رو بدم که پدر برگرده تا من بتونم باهاش دربارة همه چیز حرف بزنم ! اما افسوس که قدرشو نتونستم خیلی چیزها می شد ازش یاد گرفت !

[ شنبه 88/9/21 ] [ 11:27 صبح ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ] [ نظرات () ]

چند داستان کوتاه

داستان کوتاه شماره 1 :
مدتی بود در یکی از بیمارستان ها ی شهر لندن در روزهای یکشنبه سر ساعت ??:?? بیمار تخت شماره ی ? از بین می رفت و این به نوع بیماری فرد بستگی نداشت!!! عده ای این اتفاق را به ماورا نسبت می دادند و عده ای هم در مورد آن نظری نداشتند . این مساله تا جایی پیش رفت که عده ای از پزشکان جلسه ای گذاشتند تا علت این حادثه را پیدا کنند ? قرار بر این شد تا در روز یکشنبه در ساعت مقرر همه جمع شوند و تخت مورد نظر را زیر نظر بگیرند . روز موعود فرا رسید عده ای با انجیل سر قرار حاضر شده بودند در ساعت ??:?? مارتا کارگر نیمه وقت وارد اتاق شد به سمت پریز برق رفت و دستگاه حیات مصنوعی را از برق کشید و جارو برقی خود را به برق زد؟؟؟؟!!!!!!!

ادامه مطلب...

[ شنبه 88/9/21 ] [ 11:26 صبح ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ] [ نظرات () ]

اولین قدم برای موفقیت در تمامی مراحل زندگی

 

اخیراً با بهترین نمونه ای که بر اهمیت این مسئله تاکید می کند روبه رو شدم. نمی دانم نوشته چه کسی بود اما آن را در کتاب خیلی خوب پیدا کردم.
این نوشته "تقصیر خودت است" نام دارد:
اگر از شغلت متنفر هستی و تصمیم می گیری که در همان کار بمانی، تقصیر خودت است.
اگر کسی کار بهتری به تو پیشنهاد می کند اما برای آن لازم است که به شهر دیگری سفر کنی، تقصیر خودت است.
اگر تصمیم می گیری که در دوره ای از زندگیت که کار می کنی هیچ پولی پس انداز نکنی، آخرش در سن 65 سالگی ورشکسته و مقروض باقی بمانی، تقصیر خودت است.
اگر تصمیم می گیری که هیچ مطالعه ای در زمینه رشته کاریت نداشته باشید و به همین علت هیچوقت ترفیع نگیری، تقصیر خودت است.
اگر تصمیم می گیری که بیشتر از آنچه که درمی آوری خرج کنی، و فقط به فکر ارضای هوس هایت باشی، تقصیر خودت است.
اگر تصمیم می گیری که همه وقتت را صرف انجام فعالیت های بیخود و بی معنی کنی و همه مسائل مهم زندگی را فراموش کنی، تقصیر خودت است.
اگر تصمیم می گیری که کتاب های روانشناسی مطالعه نکنی و به همین علت با راه و روش های پیشرفت آشنا نشوی، تقصیر خودت است.
اگر تصمیم می گیری هر روز چند پاکت سیگار بکشی و به خاطر همین بعدها سرطان ریه بگیری، تقصیر خودت است.
اگر تصمیم می گیری که برای ایجاد یک رابطه عاشقانه با همسرت اصلاً وقت نگذاری و به همین خاطر همسرت از تو طلاق می گیرد، تقصیر خودت است.
اگر زندگیت خوب پیش نمی رود و تو تصمیم می گیری که هیچ کاری برایش نکنی، تقصیر خودت است.
اگر تصمیم می گیری که به هیچ کس دیگر در زندگیت کمک نکنی و آخر سر تنها می مانی، تقصیر خودت است.
اگر تصمیم می گیری اهدافی انتخاب کنید که فقط به سود خودت است و به همین خاطر کسی حمایتت نمی کند، تقصیر خودت است.
اگر تصمیم می گیری که هیچوقت خدا را عبادت نکنی و به همین خاطر خدا در زندگی کمکت نکی کند، تقصیر خودت است.
پس اولین قدم برای موفقیت در همه مراحل زندگی چیست؟
اولین قدم این است که مسئولیت شخصی وضعیتتان، اینکه کجا هستید، چه دارید و برای چه خلق شده اید را گردن بگیرید.
تنها کسی که مسئول وضعیت زندگی شماست، خودتان هستید. شما نمی توانید گذشته را تغییر دهید اما می توانید مسئولیت کنترل آینده تان را قبول کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که تصمیم بگیرید.
همین الان تصمیم بگیرید که مسئولیت شخصی تبدیل آینده تان به آنچه که می خواهید را بر عهده بگیرید.


[ شنبه 88/9/21 ] [ 11:25 صبح ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ] [ نظرات () ]

باز هم ثانیه ها اسم تو را جار زدن

و دقایق همه امشب به تو تکرار زدن

و سکوتی که در این عقربه ها می چرخید

نکند در دل تو اسم مرا دار زدن

تمام آنچه که باید از زندگی آموخت نها یک کلمه است "میگذرد".

 

نه دل در دست محبوبی گرفتار

نه سر در کوچه باغی بر سر دار

از این بیهوده گردیدن چه حاصل

پیاده می شوم دنیا نگهدار

 

 


[ دوشنبه 88/9/16 ] [ 12:12 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ] [ نظرات () ]

محراب عشق

جز  خم  ابروی دلبر هیچ  محرابی ندارم

جز غم هجران رویش من تب وتابی ندارم

گفتم اندر خواب بینم  چهره ی چون  آفتابش

حسرت این خواب دردل ماند،چون خوابی ندارم

سر نهم بر خاک کویش،جان دهم در یاد رویش

سر چه باشد،جان چه باشد،چیز نایابی ندارم

 باکه گویم دردل را از که جویم راز جان را

جز تو ای جان،رازجویی،درددل یابی ندارم

تشنه عشق تو هستم،باده جان بخش خواهم

هر چه بینم،جز سرابی نیست،من آبی ندارم

من پریشان حالم از عشق تو و حالی ندارم

من  پریشان گویم از دست تو آدابی  ندارم

 دیوان امام.صفحه1?9


[ دوشنبه 88/9/16 ] [ 12:6 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ] [ نظرات () ]
-

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

ما از همه احوال شما آگاهیم و چیزی از احوال شما بر ما پوشیده نمی ماند

 

====================================

امام حسین علیه السلام فرمودند:

کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد،

 از تو تعریف و تمجید می کند

=====================================

امام حسین (ع) فرمودند

کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد

 و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود . 


[ دوشنبه 88/9/16 ] [ 12:4 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ] [ نظرات () ]

تو اگر میدانستی که چه زخمی دارد خنجر از دست رفیقان خوردن

از من خسته نمی پرسیدی که چرا تنهائی

 

 

وقتی پایت خواب می رود نمی توانی درست راه بروی لنگ می زنی!

وقتی قلبت خواب می رود نمی توانی درست فکر کنی عاشق می شوی

 

 

اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند ما همه به خیال اینکه زیادی داریم فروشنده خواهیم بود

 

 

از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛

با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود

شک دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند

ادامه مطلب...

[ دوشنبه 88/9/16 ] [ 11:56 صبح ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ] [ نظرات () ]

به امید روزی که تمام پیامکهای دنیا این باشد:

 

مهدی آمد

 

 

 


[ پنج شنبه 88/9/12 ] [ 3:20 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ] [ نظرات () ]

 

 

به امید روزی که همه پیامک های ما این یک جمله باشه :

چشم عاشقان روشن ؛ حضرت مهدی آمد .................

 

 

 

 

کسی که طعم زبان عسل نمی فهمد
توهرچه هم بخوانی غزل ؛ نمی فهمد
حکایت نرود میخ اهنی درسنگ ؛
مخوان که سنگ ضرب المثل نمی فهمد
حدیث عاشقی به پایان نمی رسد اما...
دریغ ودرد که این را اجل نمی فهمد

 

 

 

ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 88/9/12 ] [ 3:3 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ] [ نظرات () ]

62 نکته برای خوشبخت زیستن

 
1- در دنیا جای کافی برای همه وجود دارد ولی شما مطمئنناَ مستقل از هیکلتان، مستحق جای بیشتری نسبت به دیگران هستید.

2- حتی اگر توالت شما به جدید ترین تجهیزات روز دنیا مجهز باشد، آفتابه را در دستشویی همیشه پر نگه دارید، به خصوص در ایام تابستان.

3- هرگز سعی نکید یک نئو مارکسیست را در مورد نظریه پایان تاریخ فوکویاما متقاعد کنید.

4- وقتی می خوابید پس از در آوردن جوراب هایتان آن ها را قبل از پرت کردن داخل هم فرو کنید (ارزش این نکته را صبح روز بعد درک خواهید کرد)

5- از همه چیز های یکبار مصرف به خصوص تیغ های اصلاح، چندین مرتبه استفاده کنید.

6- خواب هایتان را هرگز برای همسرتان تعریف نکید

7- درتاکسی برای اینکه کرایه تان عادلانه حساب شود پشت سر کسانی که درب را محکم می کوبند فحش بدهید.

8- در وصله جوراب این نکته شاید حیاتی باشد ولی در بخیه زدن لازم نیست یک سر نخ را گره بزنید.

9- بیاموزید که به مردم اعتماد کنید. به خصوص به سی دی فروش های خیابان انقلاب.

10- به دکتر ها، وکلا و کار چاق کن ها هر گز اعتماد نکنید.

11- کارت سوخت خود را با نخ به گردنتان بیاویزید تا در پمپ بنزین جا نماند.

12- با اصل عدم قطیت هایزنبرگ به ویژه در ایام انتخابات شوخی نکنید.

13- در یک توالت عمومی قبل از شروع هر کاری امکانات بالقوه و بالفعل را بسنجید. (از وجود آب، دستمال، سالم بودن سیفون و باز بودن مجرای فاضلاب مطمئن شوید)

14- اگر چاق هستید لباس با راه های افقی نپوشید. فکر می کنید چرا شیر ها به شکار گورخر بیشتر از فیل علاقه دارند؟

15- تا زمانی که صورتتان باد نکرده پولتان را برای دندانپزشک حرام نکنید.

16- شماره تلفن همه را داشته باشید و به هیچ کس شماره ندهید.

17- بد را به خاطر بدتر کنار نگذارید. مثلا ترک سیگار به خاطر نامزدتان و قولی که به او داده اید.

18- سعی کنید از سیاست هم مثل سایر امور چیزی سر در نیاورید.

19- فلسفه نئوکانتی را با قانون دوم ترمودینامیک مغالطه نکنید.

20- حتا اگر پزشک خبره ای هستید به خودتان آمپول نزنید.


21- هرگز وصیت نامه تنظیم نکید. آدم عاقل پول و وقتش را صرف چیزی که مال خودش نخواهد بود نمی کند.

22- پیش از خوردن آناناس پوست آن را بکنید (بگیرید)

23- در جاهایی که نیازی وجود ندارد همین جوری برای دست گرمی و کسب مهارت دروغ بگویید.

24- اگر تصمیم به ازدواج دارید برای اینکه دوران دانشجویی و پس زمینه هایش کامل از ذهنتان محو شود برای دریافت شوک الکتریکی یک دوره کامل را در یک آسایشگاه روانی بستری شوید.

25- به دشنام های استخوان دار چند زبان زنده دنیا مسلط باشید.

26- وقتی با همسرتان به پارک می روید سند ازدواجتان را فراموش نکنید.

27- سعی کنید چیزی را که درزندگی دوست دارید به دست آورید وگرنه مجبورید چیزی را که دوست ندارید به دست بیاورید.

28- اگر وبلاگ نویس هستید در اعتراض به فیلترینگ گسترده سایت ها، وبلاگ خود را دو بار ثبت کنید.

29- به خاطر داشته باشید که : 99درصد خوشبخت های دنیا پولدارند.

30- 100 درصد بد بخت های دنیا بی پول هستند.

31- 100 درصد احمق ها و الکی خوش های دنیا فکر می کنند که جز آن یک درصدی هستند که پول ندارند ولی خوشبختند.

32- در اتوبوس ومترو برای اینکه مجبور نشوید جای خود را به خانم ها یا افراد مسن بدهید، خود را به خواب بزنید.

33- خاطرات بد را فراموش کنید. خاطرات خوبی را هم که آدم های بد حضور هر چند کمرنگ در آن دارند توصیه می کنیم که فراموش کنید.

34- برای صرفه جویی اقتصادی یک روز در میان یک روزنامه عصر بخرید (چو هم خبرهای صبح آن روز، هم خبرهای صبح روز بعد را می نویسد)

35- مبنای اعتمادتان به یک سگ نه بر اساس جثه اش بلکه بر اساس کیفیت و کمیت دندان هایش باشد.

36- بله گفتن را بیاموزید تا با همه دوست بمانید ولی با بهانه هایی که بعدا با فراغ بال اختراع می کنید از زیر تعهدات در بروید.

37- یک شماره حساب مستقل و پنهان از همسرتان داشته باشد.

38- در دستشویی تلفن همراه خود را با درایت کامل مدیریت کنید.

39- وقتی در ترجیح یکی از مکاتب فرانکفورت یا وین به بن بست فلسفی رسیدید آن را انتخاب کنید که پسر عمویتان پس از چند هفته کارتن خوابی در خیابان هایش از آن شهر دیپورت شده است.

40- در انتخاب یک محصول بسته بندی مثل کنسرو، علاوه بر قیمت به وزن آن هم توجه کنید (برای سهولت می توانید از جدول های تناسبی که سوم ابتدایی یاد گرفته اید استفاده کنید)

41- وقتی از زندگی نا امید می شوید به کوزت و هاج زنبور عسل بیاندیشید.

42- نویسنده ها را جدی نگیرید. اگر رمان نویس ها به باهوشی کتاب هایشان بودند مطمئن باشید مانند آن ها سر از هالیوود در می آوردند.

43- اگر با همسایه طبقه پایینتان مشکلی دارید هر شب بعد از دو نصفه شب سیفون را بکشید.

44- اگر با همسایه طبقه بالایتان مشکل دارید سعی کنید مشکل خو را حل کنید یا اینکه به صدای سیفون بعد از دو نیمه شب عادت کنید.

45- وقتی همه جا را برای پیدا کردن عینک گمشده تان زیر و رو کرده اید محض احتیاط با لمس دست، پیشانی خود را هم چک کید.

46- برای اینکه در زندگی آدم موفقی شوید سعی کنید حداقل یک شکست عشقی بخورید.

47-نظریه تکامل داروین را زیاد جدگی نگرفته و زمان خود را از این پس کمتر جلوی آینه تلف کنید.

48- به یک آلمانی هرگز «جری» نگویید. حتی اگر اسمش جری باشد.

49- به خودتان جایزه بدهید. مثلا وقتی ترفیع گرفتید، به جای رفتن به مهمانی شام مادرزنتان، همسرتان را به یک رستوران گرانقیمت ببرید.

50- موفقیت مثل ترکیب سرّی کوکاکولاست. به فرمول هیچ احدی اعتماد نکنید.

51- اگر چه تاجر، وکیل، یا دکتر نباشید ولی لازم است که چشمک زدن نامرئی، اشاره با ابرو واحیای قلبی تنفسی را به عنوان فنون پایه بیاموزید.

52- کتاب هایی را که امانت می گیرید پس ندهید. مگر اینکه قرار باشد کتاب نایابتری از همان آدم به امانت بگیرید.

53- کتابی که قابل خواند است قابل خریدن هم هست. کتابی به کسی امانت ندهید. اگر چنین اشتباهی مرتکب شدید با وعده امانت دادن کتاب های نایاب دیگر، کتاب خود را پس بگیرید.

54- هرگز شوهر خود را از خواب بعد از ظهر بیدار نکنید مگر اینکه آتش سوزی به زیر شلواری اش رسیده باشد.

55- قبل از دست در دماغ کردن با یک چرخش 360 درجه وجود دوربین های مدار بسته و شیشه های آینه ای را بررسی کنید.

56- وقتی در یک سفر هوایی از رفتار مهماندار خوشتان نیامد برای تلافی او را گارسن-هوایی خطاب کنید.

57- بعد ا آروغ زدن در یک جمع رسمی با سخنرانی در مورد زیان های نوشابه های گاز دار و لزوم برخورد دولت با سازندگان این محصولات، افکار جمع را منحرف کنید.

58- اگر خیلی لاغر هستید تابستان ها در خانه بمانید. مگر اینکه با پلیور از منزل خارج شوید.

59- کلید خانه را زیر گلدان نگذارید. بهترین محل اختفا برای کلید کفش کتانی بو گندوی پسرتان است.

60- دوست خوب کسی است که دقیقا می دانید کجا به شما قرار است نارو بزند. دوست بد جوری است که نارو زدنش به ذهنتان هم خطور نمی کند.

61- اگر اسم چرخه ای به نام سعدی کارنو در فیزیک به گوشتان خورد پیش از اینکه به تبحر سعدی در فیزیک ایمان آورده و صلواتی هدر بدهید، به این فکر کنید که شاید پدرسعدی کارنو از علاقمندان آثارسعدی بوده است.

62- در موقعیتی که با فشار سردبیر مجبورید 55 نکته برای خوشبختی خلایق را یک شبه جعل کنید احتمال قیچی شدن حد اقل 7 تایش را در نظربگیرید 


[ سه شنبه 88/9/3 ] [ 7:33 عصر ] [ مهدی صادقی حسن آبادی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

این وبلاگ به خدمات فرهنگی قائم رایانه تعلق دارد که در 120 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان واقع شده است. ارائه دهنده: کلیه خدمات رایانه ای و اینترنتی ، مهرسازی مشاوره ، طراحی و چاپ ،لوازم اداری و لوازم التحریر نرم افزار ،سخت افزار، بازی ، فروش ویژه رایانه و لپ تاپ (به صورت نقد و اقساط) نمایندگی رسمی ایرانسل و رایتل عرضه عمده: سی دی، دی وی دی،فلاپی، کاغذ، باطری نمایندگی رسمی فروش ایرانسل تلفن: 03127532552 09133863408 -09139087269 -09139087265 03127592313 صادقی شماره فاکس: 03127533760 اصفهان.حسن ابادجرقویه.خیابان آزادی پست الکترونیک: mahdis520@chmail.ir ghaemrayane@yahoo.com کانال تلگرام فروشگاه قائم رایانه https://t.me/ghaemr
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 659
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 1217827